تاریخ عکاسی

عکاسی با وجودی که در فرانسه اختراع شدهاست امّا توسط یک فرد کشف و تکمیل نشدهاست، بلکه نتیجهٔ تلاش بسیاری از افراد در زمینههای مختلف و اکتشافات و نوآوریهای آنان در طول تاریخ است. سالها قبل از اختراع عکاسی، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشتهاست؛ موزی فیلسوف چینی، ارسطو و اقلیدس ریاضیدانان یونانی در سدهٔ ۵ و ۴ پیش از میلاد نحوهٔ کارکرد دوربین سوراخ سوزنی را شرح دادهبودند.[۱] در یونان باستان عقیده بر این بود که نور از چشم به سمت اشیا میتابد و بازتاب آن باعث دیدن میشود. ارسطو و اقلیدس با استفاده از تئوری سوراخسوزنی تلاش کردند خلاف آن نظریه را ثابت کنند؛ آنها در پشت دوربینهای سوراخ سوزنی صفحهای نیمهمات قرار میدادند تا تصویر بازتابشده روی آن با چشم دیده شود.[۲] در قرن ششم میلادی، آنتمیوس ریاضیدان بیزانسی در آزمایشهای خود از دوربین تاریکخانهای استفاده کرد.
رابطهٔ عکاسی و هنر از آغاز با دشواریهایی درآمیخته بودهاست. نقاشان همواره عکس را چیزی در حد یک پیش طرح مقدماتی، منبع پیش پا افتادهٔ اندیشهها یا ثبت مضامینی دانستهاند که تدریجاً تکمیل شود و به صورت یک اثر کامل درمیآید
بنیانگذاران عکاسی
در سال ۱۷۵۷ یکی از مهمترین عوامل قطعی برای پیشرفت در عکاسی فراهم شد و آن این بود که بکاری تأثیر نور را روی یک طبقه نقره کلرید کشف نمود و سپس در سال ۱۸۰۲ شوسیه تأثیر هیپوسولفیت دوسود را روی املاح نقره کشف کرد.[۵] بعدها در سال ۱۸۲۲ مخترعی فرانسوی به نام ژوزف نیسفور نیپس (۱۷۶۵–۱۸۳۳) در ۵۷ سالگی توانست نخستین تصویر تثبیت شدهٔ دائمی را تولید کند. نخستین کار بر جای مانده از او به ۴ سال بعد از این تاریخ مربوط میشود. نیپس بعدها با یک عکاس جوانتر به نام لوئی ژاک ماندداگر (۱۷۸۹–۱۸۵۱) که طراح دوربین عکاسی پیشرفته تری بود به همکاری پرداخت.
پس از ۱۰ سال دیگر که صرف تحقیقات شیمیایی و مکانیکی شد دستگاه داگرئوتیپ ساخته شد. این دستگاه که تصویر مثبت تولید میکرد در سال ۱۸۳۹ به نمایش گذاشته شد و بدین ترتیب عصر عکاسی آغاز گردید. اعلام این خبر نیز ویلیام فاکس تالبوت (۱۸۰۰–۱۸۷۷) انگلیسی را ترغیب کرد تا روش عکاسی خود را تکمیل نماید. در روش او نیز از یک نگاتیو کاغذی استفاده میشد که امکان تهیهٔ تصویر مثبت از آن وجود داشت و مراحل تکمیل آن از سال ۱۸۳۳ مستقلاً توسط تالبت آغاز گردیده بود. اگر پرسیده شود عکاسان اولیه با چه انگیزهای فعالیت میکردند میتوان در پاسخ به این سؤال چنین گفت که آنان در جستجوی یک محمل هنری بودند نه در اندیشهٔ دست یافتن به ابزار یا دستگاهی مفید. با آن که نیپس بیشتر یک شیمیدان تجربی بود تا یک نقاش دستاوردش قدمی فراتر از تلاشهای او در جهت اصلاح روش لیتوگرافی بهشمار میرفت.
داگر خود نقاشی ماهر بود که احتمالاً برای عمیقتر کردن پرسپکتیو دیوراماهای نقاشی شدهٔ عظیم خویش که در دهههای سوم و چهارم قرن ۱۹ در پاریس رواج داشت به دوربین عکاسی روی آورد. فاکس تالبت پس از آنکه در جریان تعطیلاتش از یک اتاق تاریک عکاسی به عنوان ابزاری برای ثبت مناظر استفاده کرد. عکاسی را جانشین طراحی و وسیلهای برای تکثیر تصاویر پنداشت. علاقهٔ همه بنیانگذاران عکاسی به قدرت هنری محمل یا بازاری که کشف کرده بودند در عکسهایشان بازتاب یافتهاست. نخستین عکس داگر تقلیدی است از طبیعت بیجان که شاردن مبتکر آن بود. قایق بادبانی اثر فاکس تالبت به نقاشیهای دریایی نقاشان انگلیسی همان دوره شباهت دارد.
اینکه احساس میشد این ابزار جدید باید دارای جنبههای مکانیکی باشد مخصوصاً به جا بود چنین به نظر میرسید که گویا انقلاب صنعتی پس از دگرگونسازیهای نهایی شیوهٔ زندگی در تمدن بشر مجبور شده بود ابزار خاص خویش را برای ثبت این دگرگونی اختراع کند. هر چه گذرایی زندگینوین از طریق متوقف ساختن حرکت تا دههٔ ۱۰، قرن ۱۹ صید و ثبت نشده بود.
عکاسی دستخوش یک رشته اصلاحات سریع مانند اختراع عدسیهای بهتر، نگاتیوهای شیشهای و روشهای جدید شیمیایی شد که به تولید امولسیونهای حساس تر و تصاویر پایدارتر انجامید. از آنجا که بسیاری از محدودیتهای اولیهٔ عکاسی در اواسط آن قرن از میان برداشته شد بازگویی تاریخ اولیهٔ این ابزار به صورت پیشرفتهای فنی (هر چند مهم) در اینجا گمراهکننده خواهد بود.
باید به خاطر داشت که مبانی مکانیکی و شیمیایی عکاسی نیز از مدتها پیش روشن و شناخته شده بود. سابقهٔ تاریخی اتاق تاریک یا جعبهای که سوراخی کوچک در یک طرفش ایجاد میشد به روزگار قدیم بازمیگردد. در قرن ۱۶ همه جا از این ابزار برای نمایش تصاویر استفاده میشد. در دورهٔ باروک یا عصر پیشرفتهای بزرگ در علوم بصری تا رسیدن به فیزیک نیوتنی دوربین عکاسی به یک آیینه و سپس یک عدسی مجهز شد. در دههٔ سوم قرن ۱۸ دوربین نقش ابزاری کمکی در طراحی صحنههای معماری را پیدا کرده بود و در همان سالها حساس بودن املاح نقره در برابر نور کشف شد.
عکاسی نه در تاریخ تکنولوژی اجتناب ناپذیر بود نه برای تاریخ هنر ضرورت داشت با این حال اندیشههایی بود که زمان شکستنش فرارسیده بود اگر لحظهای بکوشیم که در تصویر آوریم که عکاسی یک قرن زودتر اختراع شدهاست فقط به دلایل هنری و صرف نظر از دلایل تکنولوژیکی متوجه خواهیم شد که چنین چیزی غیرممکن است.
قرن ۱۸ بیش از آن در خیال پردازی غرق شده بود که بتواند علاقهای به دقت موشکافانهٔ عکاسی داشته باشد؛ مثلاً چهرهپردازی روکوکو بیشتر به ساختن چهرهای متملق توجه داشت تا عکاسی دقیق و ثبت صریح جزئیات توسط دوربین عکاسی نمیتوانست محلی از اعراب پیدا کند. حتی در نقاشی معماران هنرمند عمداً در بازنمایی حقیقت جغرافیایی یا مکانی راه افراط میپیمود.
اختراع عکاسی پاسخی به کششهای هنری و نیروهای تاریخی تشکیل دهندهٔ شالودهٔ رمانیستیم بود. بخش بزرگی از انگیزهٔ مخترعان زاییدهٔ تلاش برای رسیدن به عنصر حقیقی و عنصر طبیعی بودهاست.
اشتیاق به تصاویر ساخت طبیعت را از یک طرف میتوان در ترکیب بندیهای لکه مرکبی الگزاندر کوزنس (طبیعی به این دلیل که تصادفاً ساخته میشدند) و از طرف دیگر در علاقهٔ همگانی رایج به چهرههای سیوئت (که خطوط کناری آن را از سایهٔ نیمرخ مدل میکشیدند) در اواخر قرن ۱۸ جستجو کرد که خود به تلاش برای ثبت این گونه سایهها بر سطح مواد حساس به نور انجامید. واقع گرایی تند داوید در پردهٔ مرگها را آرمان حقیقت صریح را اعلام کرده بود.
انگر نیز در تابلوی لوئی برتن که معیارهای تجسم واقعیت فیزیکی و شخصیت را برای عکاسان پیریزی کرده همان کار را انجام دادهاست.
منبع: ویکی پدیا